طراحى گرافیک در ایران
موضوع مهم در هنر گرافیک، وسعت اثرگذارى و تأثیر عمیق قدرتپروردگى آن در مخاطب است. طراحى گرافیک در جهان امروز، شکل دهندهٔ ارتباطات بینالملل است. میزان تأثیرگذارى سیاستهاى فرهنگی، اجتماعى و اقتصادى چه در بعاد کوچک مثل فروش کالا و چه در ابعاد بزرگ مثل مقبول جلوه دادن سیاست و یک سازمان بینالمللى نه تنها به محتوى بلکه به کیفیت کار طراح گرافیک آن بستگى مستقیم دارد.
امروزه در هر گوشه فعال از جهان، شاهد همکارى نزدیک میان خبرگان تکنولوژى و طراحان گرافیک هستیم. با شناخت صحیح بازارهاى جهانى و ضوابط حاکم بر آنها کشور ما نیز مىتواند به جرگه صادرکنندگان طراحى گرافیک بپیوندد و از این طریق درآمدى ارزى همانند سایر کالاهاى صادراتى را تأمین نماید.
طراحى و هنر گرافیک ایران بدلیل نیاز به تحول و تجدد دچار دگرگونى مثبتى شد؛ اما این دگرگونى همزمان و همپا با دیگر تحولات متجددانه صورت نگرفت و سالها طول کشید تا در اواسط دورهٔ رضاشاه به مدد دوتن بنامهاى فرد ریک تالبرگ سوئدى و موشخ سرورى ارمنى و فارغالتحصیل آکادمى هنر مسکوکه بر ایران مهاجرت کردند، تحول و تجدد در گرافیک معاصر، شروع به شکل گرفتن، نمود.
گرافیک مدرن ایران با کوشش هاى این دو و بعد با تلاش طراحان ایرانى نسلها بعد از آن در جامعه مطرح و شناخته شد و حضورى مستقل پیدا کرد.
پیش از آن، هنر گرافیک در زمینه هایى چون طراحى فرش، کاشی، پارچه، نقوش سفالها، تصویرگرى و تحریر کتب و غیره موجود بودند. از دورهٔ قاجار، با جدى شدن مسئله چاپ، طراحى و گرافیک نیز حضور مشخصترى یافت و فنون و نقوش سنتى طراحى توسط نقاشان در زمینههاى جدید بکار برده شد. اما بدلیل عدم آشنایى با فنون جدید در این حرفه، تحول لازم بوجود نیامد.
پس از شکست ایران در جنگهاى ایران و روس، نیاز به تغییرى اساسى و سریع در ذهن نخبگان شکل گرفت. تجارب و آگاهىهاى غربى موضوع تجربهٔ هنرمندان داخلى قرار گرفت و چشمانداز تازه و مؤثرى را بروى جامعه گشود.
در عرصهٔ معماری، نقاشى و حتى سیاست، بدعتهاى بزرگ و تازهاى اتفاق افتاد؛ اما در طراحى هیچ سبک، مکتب یا شیوەد نویى بوجود نیامد.
تا مدتها تالبرگ و سرورى تنها طراحان مسلط و آگاه به رموز جدید بودند که سفارشاتى اعم از دولتى و گاه شخصى دریافت مىکردند و کس دیگرى به تجربهٔ جدیدى دست نزد و آنچه تحت عنوان گرافیک مطرح مىشد، تصویرگرىهایى بود که به شیوهاى قدیمى اجرا مىشد.
پذیرش تکنیک جدید از طرف صاحبان فن و صنایع، با توجه به بهرهورى بالاى آن امرى بدیهى است؛ و هنرمند طراح است که باید ذهن خود را با این تکنیک سازگار کند و هنر خویش و جامعه را با توانایى و تسلط و امکانات آن هماهنگ و همسو سازد.
از کارهاى تالبرگ، آرم راهآهن ایران و آرم سابق روزنامه اطلاعات است. در آثار او تلاش براى آشتى میان گرافیک مدرن و نقشهاى ایرانى دیده مىشود. این دو حتى پیروانى نیز پیدا نکردند و تا سالها به تنهایى در عرصهٔ تولید گرافیک مدرن فعالیت داشتند.
تعطیلى گرافیک در ایران را نمىتوان به عدم پذیرش جامعه و عکسالعمل او در برابر نوگرایى نسبت داد. زیرا در همین شرایط سفارشهاى روز افزونى در این زمینه وجود داشت. دلیل این امر شاید در عدم آمادگى و توانایى هنرمند ایرانى در تطبیق هنر خویش با پدیدهٔ نو باشد.
پدیدهاى که ارتباط تنگاتنگ با تکنیک نو دارد. عدم آگاهى به ارتباط حاصل کار هنرى با تکنیک و نیز عدم آگاهى به تکنیک نو، طراحى ایران را سالها دچار افسردگى کرد. چند سال بعد با گشایش دانشکده هنرهاى زیبا و فعالیت کسانى چون محمد بهرامى در اواسط دوران محمدرضا شاه گرافیک ایران بدست هنرمندان ایرانی، جان تازهاى گرفت.
از اواخر دههٔ سى و اوایل دههٔ چهل، حرکتى جدید در رجوع دوباره به نقوش و گنجینهٔ بىهمانند طراحى ایران شد. اما این بازیابى باید با آگاهى کامل به مفاهیمى باشد که در پشت هر یک از نقوش و طرحهاى گذشته قرار دارد. در غیراینصورت باعث ویرانگرى خواهد شد. آنچه پس از پیروزى انقلاب در این زمینه صورت گرفته است، بازیابى درک نشدهٔ این گذشته مىباشد.
منبع: http://www.vista.ir/?view=item&id=169